+ تنهایی؟
- من بدون تو همیشه تنهام
یعنی می شود آن روز برسد؟
که همه احوال تو را از من بگیرند،
که بگویم خوب است،
درگیر زندگی مان است،
خوبیم،
مشفول دوست داشتن همدیگریم،
پس کی می رسد آن روز؟!!
من مدیون دلم هستم،
از همان زمان که آنقدر ساده لوحانه به نظاره نشستم و دست آخر شاهد از دست رفتن تو شدم!
راستش به اعتبار اطمینانِ خاطری که به تو داشتم ....
من سالهاست که مدیون دلم هستم،
نمی دانی که حسرتِ کارهای نکرده چه دماری از روزگار آدم می کشد...
سی ثانیه می بینمت
یک دقیقه باهات صحبت می کنم
ساعتها همون سی ثانیه یا یک دقیقه رو توی ذهنم مرور می کنم،
اگر این عشق نیست، پس چیه ؟! :)
همه جا با من هستی،
این را حس می کنی؟
گرچه تن هایمان دور ، اما روح هایمان همدیگر را لمس می کنند،
روحِ من همواره با روحِ توست....
+ چه نسبتی با او داری؟
- بیست سال است که تنها ساکن قلبم است!
سوم اردیبهشت، به وقت بیست سالگی